زن فقیری که خانواده کوچکی داشت، با یک برنامه رادیویی تماس گرفت



و از خدا درخواست کمک کرد.

مرد بی ایمانی که داشت به این برنامه رادیویی گوش می داد، تصمیم

گرفت سر به سر این زن بگذارد. آدرس او را به

دست آورد و به منشی اش دستور داد مقدار زیادی مواد خوراکی بخرد و



برای زن ببرد. ضمنا به او گفت: وقتی آن زن از تو پرسید چه کسی این غذا

را فرستاده، بگو کار شیطان است

.



وقتی منشی به خانه زن رسید، زن خیلی خوشحال و شکرگزار شد و غذاها



را به داخل خانه کوچکش برد. منشی از

او پرسید: نمی خواهی بدانی چه کسی غذا را فرستاده؟ زن جواب داد: نه،

مهم نیست. وقتی خدا امر کند، حتی شیطان هم فرمان می برد.

{-35-}
6 امتیاز + / 0 امتیاز - 1394/04/05 - 11:21 در شعر و داستان
دیدگاه
Mohammad65

عالی بود {-35-}

1394/04/6 - 09:29
bamdad

{-35-}

1394/04/6 - 11:43

باز نشر توسط